روند مستمر و مداوم تغيير و تحول در شئون مختلف حيات اجتماعي و پيشرفتهاي شگرف و عميق علوم و فنون گوناگون در جامعه موجبات تحول و تغيير ساختارهاي سازماني را از اشكال سنتي بسوي ساختارهاي پيچيده تر و تخصصي تر فراهم آورده است. چنانكه مي توان گفت تغيير شتابنده، مهمترين خصيصه قرن حاضر است كه سازمانها موسسات بعنوان پديدهاي جدا ناشدني از خويش با آن روبرو هستند. در چنين شرايطي ( شرايط تغيير ) اگر سازمانها و مؤسسات نتوانند خود را به گونهاي سازنده و تناسب با اين تغيير همگام كنند قرباني آن خواهند شد. اگر نتوانيم دنياي اطراف خود را شكل دهيم شلاق طبيعت برما فرود خواهد آمد و نيروهاي محيطي ما را در خود حل خواهد كرد و ما تنها از طريق اتخاذ موانعي فراكنشي در اين باره خواهيم توانست چرخه و آثار آنرا پيش بيني و حتي كنترل كنيم و در خدمت خود قرار دهيم، در اين راستا لازم است منابع و اقدامات لازم شناسايي و در يك مدل علمي متناسب برنامه ريزي شود. بهسازي منابع انساني در اين زمينه راهبرد اصلي تلقي ميشود. در محيط بسيار متغير امروزي سرمايه انساني، سرمايه اي گرسنگ و داراي نقش اساسي است و آموزش بعنوان تنها عامل ايجاد و توسعه آن « لاسلحه اي رقابتي » محسوب مي شود. استفاده صحيح از اين اسلحه و به تبع آن برنده شدن در رقابت، مستلزم توسعه شناخت، تحليل، مقهوم سازي و طراحي و باز مهندسي مسترم و مستر قيانه است. نيروي انساني امروزه بعنوان عامل استراتژيك مطرح است. دليل اين امر در يك سطح كلي. تغييراتي است كه با شتاب فزاينده حادث مي شود و آموزش و بهسازي منابع انساني اقدامي راهبردي است كه در سطح فردي باعث ارزشمندي فد، در سطح سازماني باعث بهبود و توسعه سازمان و در سطح ملي و حتي فرا ملي منجر به افزايش بهرهوري و نتايج بترتيب بعدي ميشود، پس مي توان گفت: در فلرني آموزش منابع انساني يكي از اقدامات زير بنايي است كه منجر به كارآمدي سازمان ميشود، و از طرف ديگر شناخت و تحليل اثر بخش نيازهاي آموزشي پيشنياز يك سيستم آموزشي موفق است. تعيين نيازهاي آموزشي اولين گام برنامه ريزي آموزشي كاركنان و در واقع نخسيتن عامل ايجاد تضمين اثر بخشي كاركرد آموزشي و بهسازي است كه اكر براستي انجام شود مبناي عيني تر باري برنامهريزي بعنوان نقشه اثر بخشي و تبعاً.
نتيجه اينكه تعيين نيازهاي آموزشي نقطه آغاز هر نوع آموزشي است كه با توجه به نقش و تأثيري كه در اثر بخشي و نيز فراهم آوردن مبنايي براي ارزيابي و تصميمگيري در زمينههاي مختلف آموزشي دارد ميتوان همسو با راملد ( 1987 ) گفت: « هيچ وظيفهاي مهمتر از آن ( نياز سنجي ) در فرآيند آموزش و بهسازي وجود ندارد».
بيان مسئله:
بدون ترديد نيروي انساني يا عامل انساني شريفترين، مهمترين و با ارزشترين عامل بين عوامل و منابع توليد مي باشد، اين عامل به همراه و امكانات مادي به اطارف و خواستههاي سازمانها كه ارايه بازده و محصولات با حداكثر كارآيي به مردم و جوامع بصورت كالاها و خدمات است، جنبه تحقيق ميبخشد. عامل شغلي در سازمانها و ديگر مؤسسات كامل كليه افراد و كاركنان شاغل در سازمان اعم از مديران، متخصصين، كارشناسان، كارمندان و كارگران در ردهاي مختلف شغلي مي باشد.
امروزه رشد و تعالي سازمانها و مؤسسات در گرو و بكارگيري صحيح منابع انساني است و انسانها در زمانهاي خالص ايفاگر نقسها و وظايف گوناگوني مي باشند.
بنابراين منابع انساني سازمان اعم از مديران، سرپرستان، كارشناسان و ساير كاركنان، منابع ديگر را تلفيق، تركيب و براي نيل به اهداف سازمان هماهنگ، يكپارچه و مجهز ميكند.
سازمانها منهاي منابع انساني در واقع يعني هيچ و هيچ ارزشي ندارند، انسان مهمترين سرتآ سازمان است، چنانچه عامل انساني سازمان را حذف كنند، آنچه باقي ميماند يعني عوامل و امكانات چون ساختمانها، ماشين آلات، تجهيزات و ... كه به فوري خود قابل استفاده نميباشد و پيشيزي ارزش ندارد، انسان است كه به آن روح ميدهد و از آنه9ا در جهت ارتقاء بهبود تكامل زندگي خويش بهره ميبرد، انسان بزرگترين و با ارزش ترين دارايي يك سازمان است كه هرگز در ترازنامهها و صورتهاي سود و زيان شركتها و مؤسسات منعكس نمي شود در جايي كه سودآوري يازمان با انسان است و انسانها پشتوانه مطمئن مستحكم براي كسب موفقيت سازمانها هستند.
اگر اولين جريان رشد و تعالي سازماني را انسانها يا منابع انساني آنها بشمار آوريم، آموزش و بهسازي منابع انساني در بين جريان در رشد و توسعه و بهبود سازماني ميباشد. آموزش نوعي سرمايهگذاري مفيد و يك عامل كليدي در توسعه محسوب ميگردد كه چنانچه بدرستي و شايستگي برنامهريزي و اجرا شود ميتواند بازده اقتصادي قابل ملاحظهاي داشته باشد... آموزش و بهسازي منابع انساني يك اقدام راهبردي است كه در سطح فردي باعث ارزشمندي فرد، در سطح سازماني باعث بهبود و توسعه سازماني و در سطح ملي و حتي فراملي منجر به افزايش بهرهوري ميگردد. در كل ميتوان سودآوري آموزش و بهسازي منابع انساني را يك فرآيند دو طرفه بين فرد و سازمان دانست كه هر دو طرف به شرح جدول ذيل منفعت خواهند برد: